آندیاآندیا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

دختر گل مامان صفورا و بابا وحید

وسایلت رو خریدم خوشگل مامان

سلام عزیزم شب چله دخترم رفتیم خونه مادر جونت شام اونجا دعوت بودیم آخه مادرشوهر عمه مهسات اومده بود مادر جونت هم زنگ زد منو و بابات رو برا شام دعوت کرد دیگه من چهارشنبه رفتم ساعت 2 بعدازظهر بانک سامان هزینه حوزه آزمون بچه رو 2 دی رو واریزکردم با مامانی و بابایی بعد بابات زنگ زد گفت کجایی منم گفتم دارم میرم بانک سامان گفتم تو کجایی گفت تهرانم رفتم بانک سامان دم در یهو دیدم جوجه وایساده دم در نمی دونی چقدر ذوق کردم بابات رو دیدم خلاصه بابات اومد با مامانی و بابایی سلام علیک کرد و رفتیم خونه من خورشت بادمجونم رو خوردم و گفتم وحید من میخوابم بعد بیدار می شم نماز  خونم بعد هم آماده
3 دی 1390
1